فوتبال
فوتبال است!
سيدعطاءالله مهاجراني
چرا از اين جمله بديهي يا اينهماني استفاده كردم؟ براي اينكه به دليل ظرفيت و كاركرد ويژه و نيز حساسيت و هيجاني كه ورزش فوتبال داراست، در جايگاهي قرار ميگيرد كه گويي سياست و فرهنگ هم در ذيل فوتبال معني پيدا ميكند. بدون شك جذابترين و پرطرفدارترين ورزشهاي زمانه است. گردش مالي كه در فوتبال در جهان جاري است با هيچ ورزش ديگري قابل مقايسه نيست. در دهه گذشته بيش از ۵۰ ميليارد دلار هزينه نقل و انتقال بازيكنان فوتبال شده است! ارزش باشگاههاي مشهور فوتبال نيز نشانه ديگري است. شايد بتوان گفت همان نفوذ و رونقي كه سينما در ميان هنرها داراست، فوتبال نيز در ميان ساير ورزشها، سلطنت ميكند. ورزشهاي فردي، مانند وزنهبرداري يا ورزش دونفري مانند كشتي، بوكس و پينگپنگ يا حتي جمعي مثل واليبال و بسكتبال نتوانستهاند به پاي فوتبال برسند، به همين دليل ورزشي كه به شكل مستقل برايش با آب و تاب و تبليغات بسيار، «جام جهاني» برگزار ميشود، فوتبال است. چرا راه دور برويم، ببينيد از روزي كه مسابقات جام جهاني در قطر آغاز شده است، سايه فوتبال بر رسانهها و فضاي مجازي و بلكه دنيا افتاده است! بايدن رييسجمهور امريكا، ميز سخنرانياش را ترك كرده بود. كسي در گوشش زمزمه كرد، بايدن برگشت و گفت: «ما در مسابقه فوتبال با ايران يك بر صفر پيروز شديم!»
اما بهرغم همه اين حساسيتها، فوتبال، فوتبال است و نبايد آن را ملاك و معيار سياست و تمدن و فرهنگ و توسعه كشورها و ملتها تلقي كرد. شاهد بوديم كه كشور آفريقايي غنا، كرهجنوبي را شكست داد. وقتي تيم عربستان بر تيم آرژانتين پيروز شد، آقاي محترمي شروع كرد به شيپور زدن و طبالي كه ببينيد، اين پيروزي عربستان نتيجه سياستهاي توسعه محمد بن سلمان است! بسيار خب! حالا كه عربستان از لهستان و مكزيك شكست خورد، چه ميگوييد؟ تونس كه فرانسه را شكست داد؟ كانادا كه از همه شكست خورد؟ پيداست نبايد دچار خلط مبحث شويم و به اصطلاح دوغ و دوشاب را بياميزيم و داوري كاريكاتوري داشته باشيم. اگر در مسابقه با امريكا تيم ملي ما يك گل زده بود، به مرحله بالا صعود ميكرد. اين اتفاق نيفتاد، در سال ۱۹۹۸ در جام جهاني ما از تيم ملي امريكا برديم. حكايت همچنان باقي است. شاهد فراز و فرود تيمها در مسابقات خواهيم بود، اما و به قول معروف هزار اما! نديده بوديم كه عدهاي از هموطنان در ايران، يا هموطناني كه در خارج ايران زندگي ميكنند و از آن مهمتر و حساستر، ستارههاي مشهور سابق تيم ملي فوتبال ايران، عليه تيم ملي موضعگيري كنند. در فضاي ملتهب سياسي اجتماعي، آنان نيز بر شعلهها بنزين بپاشند و «طعنه تير آورانم ميكشد!» اين پديده كاملا تازه بود. تيم ملي، تيم ملي همه مردم ايران است. پرچم ملي و سرود ملي به همگان متعلق است. اگر قرار باشد هر گوشه كشور، پارچه رنگين البته ننگيني را علم كنند و بگويند ما پرچم رسمي را قبول نداريم و سرود ملي را به رسميت نميشناسيم، مهمترين نشانههاي وحدت ملي آسيب ميبيند. چنانكه ميبينيم، عليه زبان فارسي، به عنوان زبان ملي ايران نيز حساسيت به خرج ميدهند، تجزيهطلب فلكزدهاي در يكي از اين تلويزيونهاي ضد ملت ايران و سرزمين ايران و ضد انقلاب اسلامي و نظام جمهوري اسلامي، ميگفت: «تجزيهطلبي بايست گفتمان امروز ايران شود!»
دشمني با تيم ملي فوتبال ايران نيز از همين زاويه تفسير ميشود. دشمن «تيم» و دشمن «ملي» و دشمن «ايران» هستند. جوانان برومند و قهرماني از هر گوشه و كنار و مذهب و قوميت، در كنار هم جمع ميشوند، لباس همرنگ ميپوشند، با هم سرود ميخوانند، يك پرچم را بر دوش ميكشانند و با شور و نشاط فرياد ميزنند. همين براي دشمنان ايران آزاردهنده است. تيم ملي فوتبال، يكي از درخشانترين نمادهاي وحدت ملي است. اما، اين دشمنيها و وسوسهها، نميتواند و نخواهد توانست به وحدت ملي و سرزميني ايران آسيب جدي بزند. به قول دوست عزيز همكارم مرحوم دكتر احمد عطاري نماينده اراك در دوره نخست مجلس شوراي اسلامي:
ساقي شرابخانه ما كهنه است و تلخ
چرخشت دجله دارد و انگورهاي بلخ!